ياورم که هستي کاش باورم تو باشيّ و
ساقي و مي و جام و ساغرم تو باشيّ و
اف بر اين زبان ايکاش تا که زنده ام هر جا
حرف اول و حرف آخرم تو باشيّ و
چاره ساز مشکل ها نام تو بود، زين پس
آنکه نام او هر دم مي برم تو باشيّ و
صحن تو شد از اين رو آيينه در آيينه
تا که در حرم هر جا بنگرم تو باشيّ و
يک شب دگر ايکاش در ميان مهمان ها
با من و دو فرزندم در حرم تو باشيّ و
گم شوم شبي جانا در حريم تو بينم
آنکه مي کشد دستش بر سرم تو باشيّ و
گفته اي که خواهر را اين چنين که خواهرجان
افتخار من اين است خواهرم تو باشيّ و
ياورم تو باشيّ و از تمامي دل ها
واکنم گره ها را همچو مادرم زهرا
اکبر پورآقا
درباره این سایت